سلام   
روز چهارشنبه  ساعت  11من و عسلی در حال آماده شدن برای رفتن به خونه مامان جون بودیم که بابایی بهمون زنگ زد و گفت که برای ساعت 1 همون روز بلیت برای مشهد گرفتن اونقدر  ذوق زده شده بودم که نمی دونستم چطوری باید وسایلمون رو جمع کنم به هر زحمتی بود تا ساعت 12 حاضر شدیم و راه افتادیم به سمت راه  آهن .تقریبا آخرین لحظات سوار قطار شدیم .بعد از راه افتادن ،تازه یادمون افتاد به کسی خبر ندادیم که راهی مشهد مقدسیم .به مامان جون و مامان حاجی خبر دادیم .عمو محمد جواد دوست بابایی  و خاله زهرا هم همراهمون بودند.اونفدر شوق زیارت امام رضا علیه اسلام رو داشتیم  که نمی دونم چطوری 12 ساعت رو تو قطار بودیم .وقتی رسیدیم مشهد ساعت 1 نیمه شب بود.وسایلمون رو به امانتداری تحویل دادیم و رفتیم حرم .زیارت آقا تمام خستگی راه رو از تنمون در اورد حتی عسلی هم بیدار بود و انگار خواب از چشای خوشگلش پر کشیده بود.خاله زینب از دوستان دوره دانشگاهی من هم مشهد بود توی حرم خاله رو هم دیدیم .بعد از زیارت برای نماز رفتیم رواق دار الحجه که نزدیکترین محل به مضجع شریف امام رضا علیه السلامه.تقریبا نزدیک طلوع آفتاب بود که از حرم بیرون رفتیم البته بابایی و عمو زحمت کشیده بودند جایی رو برای استقرارمون هماهنگ کرده بودند که نزدیک حرم بود.دیگه من و عسلی و خاله کارمون شده بود که بعد از یک استراحت کوتاه بریم حرم و از فیض وجودی امام بهره ببریم.روز تولد خانم غذای حضرتی هم نصیبمون شد و هممون رو به ذوق اورد که تبرکا هر کدوممون قسمتی از اون رو خوردیم.

شبا که چراغهای صحنها و رواقها روشن میشد عسلی مرتب میگفت:مامان برخ دو نه!!!(منظورش این بود که لامپهای زیادی روشنه چند تا شون رو خاموش کنیم).وقتی بهش میگفتم مامانی امام رضا کو؟بادستاش گنبد طلای امام رو نشون میداد .مرتب از سقاخونه اسماعیل طلا وبقیه سقاخونه ها آب می خورد و دستاش رو به علامت سلام بر حسین بالا می برد.موقع نماز خوندن عسلی هم یا نماز می خوند یا مثلا از روی کتاب دعا می خوند.عسلی تو این سفر دوست شدن با بچه ها رو تجربه کرد که به شدت براش لذت بخش بود مرتب میگفت: دوست من.عسلی به محمد صدرا پسر خاله لیلا میگه دداش من مرتب هم توی حرم یادش می کرد و می گفت:دداش من.

روز جمعه ساعت 12 شب بلیت برای برگشت داشتیم اگر چه سفرمون کوتاه بود ولی برای هممون غنیمتی به حساب می اومد نائب الزیاره همه دوستان و آشنایان بودیم انشالله.انشالله که مجددا نصیب ما و  همه دوستداران امام رضا علیه السلام بشه.

عسلی توی قطار

 

 

عسلی و دوستای نازنینش محمد رضا و محمد جواد

مشهدی امیر عباس توی حرم امام

 

 

 

 

 

 

تا بعد یا علی.