سلام    

این روزا که نزدیک تولد عسلیه دوباره همه خاطرات قشنگی که با امیر عباس گلم داشتم برام تداعی میشه باورم نمیشه که به این سرعت دو سال گذشت .  از روز اولی که چشمای قشنگت رو به دنیا باز کردی  همش برام خاطره بوده.شاید باورت نشه اما خاطره اولین لبخندت هنوز  توی ذهنمه اولین باری که نشستی،دس دسی کردی،سینه خیز کردی،روی پاهای قشنگت ایستادی و همه اولینهات توی ذهنمه.نمی دونی چه حس قشنگی بود وقتی برای اولین بار گفتی مامان و من چقدر خدا رو شکر کردم برای اینکه لیاقت مادر بودن رو به من داد. هنوزم وقتی صدام میکنی تمام وجودم برات پر میکشه نمی دونی چقدر گرمای دستات رو دوست دارم و وقتی میای توی آغوشم دیگه هیچ چیز توی دنیا به این زیبایی برام وجود نداره.تازه می فهم که مادرای شهدا چه انسانهای بزرگی هستند و خدا چه مقام بزرگی به اونها داده .خدایا از تو ممنونم که  به من لیاقت دادی تا مادر باشم.عزیزم تولدت مبارک باشه انشالله که زیر سایه امام زمان باشی و در پناه خدای بزرگ و مهربون.انشالله عمر با عزت داشته باشی و از سربازای آقا امام زمان باشی که این بزرگترین آرزوی من و بابایی توی این دنیاست.



تابعد یا علی.