سلام  

ما همچنان مشغول مهمانی و مهمونی دادن هستیم و کلی داره بهمون خوش می گذره.دیشب هم آقاجون ، مامان جون ، دایی حمید،خاله لیلا،عمو حمید،و محمد صدرای گل خاله مهمون ما بودند  عسلی مهمون نواز من هم حسابی از مهمونا پذیرایی کرد و با شیرین کاریاش کلی همه رو سر گرم کرد.

خاله مریم روز 4 شنبه با عسلی کلی کلنجار رفت تا گل پسر ما بگه خاله.بعد از تلاشهای بی شمار بالاخره عسلی گفت:آیه که با دست و هورای خاله جونا همراه شد و البته کمی هم خوش به حال عسلی جون شد چون خاله مریم براش یک دفتر نقاشی با یک جعبه مداد رنگی خرید .خاله لیلا و خاله مرضیه هم برای عسلی خوراکی یا به قول عسلی به به خریدند.بعد از این تشویق و هدایا عسلی جون کلی سر ذوق اومد و حالا دایی رو هم میگه البته میگه:داجی.

علی رو هم (پسر عمه رویا)اجی صدا میکنه.خلاصه اینکه کلی پیشرفت کرده شازده کو چو لوی ما .  

عسلی جون به نقاشی کردن خیلی علاقه داره و دائم در حال خط خطی کردنه هر وقت هم ازش بپرسی چی نقاشی میکنی خیلی قشنگ برامون توضیح میده مثلا میگه مامان(یعنی دارم مامان رو نقاشی میکنم).با لگو هم خیلی خوب بازی میکنه به سرعت قطعات رو بهم وصل میکنه و قطار می سازه بعدش روی قطارش کلی بار میذاره و میگه:او او چی چی   

عسلی جدیدا از برنامه خاله شادونه جی جی جی جینگ رو یاد گرفته بعضی وقتا توی خونه در حین بازی دستاش رو مثل خاله شادونه بالا میاره و میگه:جی جی جی جینگ    

 عسلی من تعادلش رو خیلی خوب حفظ میکنه توی  حرکات چرخشی،عقبکی راه رفتن،سریع دویدن و حرکاتی از این دست خیلی ماهره و اصلا تعادلش بهم نمی خوره.  

کتاب خوندن رو خیلی دوست داره وقتی کتابش رو میارم دست روی بعضی از حیونا میذاره و صداشون رو در میاره مثلا:گوسفند(بع بع)گاو(ما ما)اسب(پیتکو پیتکو)سگ(هاپ هاپ)جو جو(جی جی)گربه(پیش پیش).

استاد عسلی در حال نقاشی



با چه دقتی این عسل من نقاشی میکنه



اینجا هم عسلی در حین بازی ژست معروفش رو گرفته


پ.ن:خیلی وقتا یک سری از وبلا گا باز نمی شن یا اگه باز می شن نمی شه پیام بذاری.   اما همیشه سعی میکنم به تمام دوستان سر بزنم .

تا بعد یا علی.