سلام

خوبید؟ پیشاپیش رسیدن سال نو رو به همه دوستان عزیزم تبریک میگم انشالله سال پیش رو سالی پر از خیر و برکت و توام با نشاط و موفقیت برای همه باشه.خیلی وقته که می خواستم پست جدیدی بذارم اما اونقدر سرم شلوغه که گاهی نمی فهم که کی شب میشه . اما دوستان با پیامهای پر از محبتشون کلی ما رو شرمنده میکنند دلمون برای همتون حسابی تنگ شده بود .

عسلی جون من روز چهارشنبه آخرین روز ی بود که در سال 1389 رفت مهد کودک.حسابی عاشق مهد کودکش شده و خاله مهربونش رو هم خیلی دوست داره خلاصه اینکه اسم خاله مژگان از دهنش نمی افته الحمدلله مهد کودکش هم محیط و جو مناسبی داره و با وضعیت فرهنگی ما متناسبه.

امسال احساس کردم امیر عباس حسابی برای خودش بزرگ شده ،وقتی خرید عید رو براش انجام می دادیم کلی اظهار نظر می کرد و سلیقه خوش رو اعمال میکرد از انتخاب رنگ گرفته تا شکل و طرح لباس رو می خواست خودش انتخاب کنه .قربونش برم همش تو فکر من و بابایی هم بود وقتی از کنار مغازه ها رد می شدیم میگفت:مامان این برا شما گشنگه ها!

گل پسر جدیدا خیلی رمانتیک شده ،تو بغلم میشنه و با لبخند میگه :مامان خیلی از دستت خوشحالم،من عاشختم(عاشقتم).

شازده کوچولوی ما به تازگی احساساتش رو بیان میکنه مثلا چه کسی رو خیلی دوست داره یا چه غذایی رو اصلا دوست نداره.در جمع خانمها اصلا راحت نیست با آقایون ار تباط بهتری داره دوست داره با پسر بچه ها بازی کنه و با دخترا اصلا بازی نمی کنه.

چند روز پیش با خاله ها و مامان جون داشتیم راجع به سن تکلیف مهشید جون دختر خاله مرضیه صحبت می کردیم بچه ها هم مشغول بازی بودند .صحبت از حجاب و روسری سر کردن مکلفین بود که یکباره عسلی گفت:مامان آبجی مهشید هم باید روسری سرش کنه دیگه ،آخه بزرگ شده.

عکسای زمستونی از عسلی

 

عسلی در صف نماز جمعه

پ.ن:زهرا جون دوست عزیزم راهی سفر حج شده و امسال توفیق داشته تا سال تحویل در جوار حرم نبوی باشه انشالله که زیارتش مقبول درگاه حق باشه .

پ.ن1:بیاید امسال زمان سال تحویل همگی با هم دعای سلامتی و فرج آقا امام زمان (عج) رو زمزمه کنیم و از خداوند مهربون بخواهیم تا امسال سال ظهور حضرتش باشه انشالله.

پ.ن2:زمان سال تحویل ما رو از دعای خیرتون محروم نکنید .

پ.ن3:برای پیروزی تمامی مظلومین دنیا بخصوص مردم فلسطین،بحرین،لیبی و سایر کشور های اسلامی دعای مخصوص کنیم.