سلام

سال نو مبارک صد سال به از این سالها.انشالله که سال خوبی داشته باشید.

اما بگم از اولین نوروز خودم:امسال طبق روال هر سال ما(من و مامانی و بابابی) برای شروع سال نو رفتیم امامزاده.آخه تو مکانهای زیارتی قبل از شروع سال نو مراسم دعا و نیایش دارن.مامانی هم دائم دستای من و میبرد بالا و دعای سال تحویلو برام می خوند.بعد از سال تحویل هم بازار دیده بوسی و تبریک سال نو حسابی داغ بود البته بگم که عیدی گرفتن بخش جذاب قضیه بود که خیلی هم رونق داشت اولین عیدی رو از مامان جون و آقاجون گرفتم بعد دایی حمید وبعد مامان حاجی و بابا حاجی و...که خوشبختانه هنوز هم ادامه داره

این عکس رو لحظه سال تحویل گرفتم.

 

روز اول فروردین با دوستای مامانی رفتیم یزد.جای همتون خالی خیلی خوش گذشت.تقریبا دو روز و سه شب توی شهر یزد بودیم و این مدت حسابی از اماکن تاریخی شهر  دیدن کردیم.منم دوستای خوبی پیدا کردم محسن ،مهدی،علیر ضا.توی این چند روز با شیطونی هام همه رو سرگرم میکردم .مامانی و بابایی هم راحت بودند چون من دائما تو بغل دیگران بودم و بقیه هم با محبتاشون منو شرمنده می کردن.خلاصه این که سفر خیلی خوبی بود .

این عکس رو نزدیک زندان اسکندر شهر یزد انداختم.

اینم یک عکس از من با دوست جدیدم محسن.

 

این عکس رو هم با عمو جون نگارش انداختم که حسابی توی این سفر بهشون زحمت دادم .

 

این عکس رو هم تو تپه پیر سبز اردکان یزد انداختم که مامانی میگن شبیه به بچه های شیطون افتادم حالا قضاوت با شما.

 

چون این چند روز حسابی مشغول عید دیدنی هستیم مامانی نمی تونه زیاد مطلب بنویسه انشالله بعد از تعطیلات بطور مفصل از اولین عیدم براتون میگم.تا بعد یا علی