علی جان شهادتت مبارک
ارسال شده توسط مامان فاطمه در 89/10/21:: 9:23 صبحسلام
خوبید؟این چند مدت حسابی سرم شلوغ بود بطوری که حتی فرصت روشن کردن رایانه خونمون رو هم نداشتم خیلی دلمون برای دوستانمون و نوشته های قشنگشون تنگ شده اما عسل خان ما با بزرگتر شدنش ،خواسته ها و توقعاتش از ما هم بزرگتر میشه به همین خاطر در زمان بیداری عسلی جونم نمی تونم پای رایانه بشینم .
روز 20 دی ماه سالگرد شهادت علی عزیز ماست.علی ما که درسن 17 سالگی چنان مراحل کمال رو طی کرده بود که دیگه این دنیای فانی ظرفیت نگه داشتنش رو نداشت و در عملیات کربلای 5 دعوت حق رو لبیک گفت و به دیدار حق شتافت.خودت در وصیت نامه ات نوشته بودی:بر مرگ شیرین تر از عسل یعنی شهادت من گریان نشوید من امانتی بودم در دست شما که به صاحب خودم تحویل داده شدم.پس باز هم میگیم علی جان شهادتت مبارک.
عسلی خوشگل من:مامان من روضه بخونم تو ااه(گریه) کن.باش؟بعد هم حالت صداش رو شبیه روضه خوان ها می کنه و می گه: حسین،پیامبر کشتن آب بهش ندادند،بچه هاشو کشتند،همه دختراشو کشتند.الهی قربونت برم من انشالله همیشه روضه خوان امام حسین علیه السلام باشی .البته در طول روضه خوانی عسلی جان باید ما گریه کنیم و به ابراز احساسات بپردازیم در غیر اینصورت عسلی جان روضه خوانیش رو ادامه نمی ده.
روز شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها نذری داشتم عسلی :مامان اینا برای کیه؟؟؟مامان:برای دختر امام حسین علیه السلام که خیلی کوچولو بوده.عسلی :کشتنش؟مامان:بله.عسلی:مامان بریم کمکش؟؟؟مامان:عزیزم الان دختر پیامبر(عسلی همه اهل بیت رو منتسب به پیامبر میکنه )پیش خداست.عسلی:پس غذا بپز ببریم برای دختر پیامبر آب هم براش ببریم باش؟
شیطونک ما حسابی هم در این مدت بلبل زبون شده شب موقع خواب عسلی میگه مامان دیگه حرف بسه چراغا رو خاموش کن من بخوابم.تا من می خواستم چیزی بگم میگفت:مامان چشا بسته، دهن بسته، لالا.قربوووووووووووووووووووووونت بر م من.
اینم امیر عباس گل در حال روضه خوانی
امیر عباس در حال انجام بازی مورد علاقش برج سازی
امیر عباس با سازه مهندسیش
پ.ن:ما دوباره مشهدی داشتیم خاله مریم و عمو میثم با عمو محمود و سارا جون رفته بودند مشهد زیارتتون قبول باشه انشالله سفر کربلا و سوریه و مکه مکرمه قسمتتون بشه.البته کلی سوغاتی قشنگ هم نصیبمون شد دست همگی درد نکنه.
تا بعد یا علی.