سلام

خوبید؟ایام که به کامه انشالله. دلمون برای همه دوستان تنگ میشه اما هر اندازه که عسل خان ما بزرگتر میشه دلمشغولی های ما هم بزرگتر میشه و خلاصه حسابی وقت کم میاریم.اما عسلی گل ما:این هفته بالاخره واکسن آنفولانزای گل پسر رو زدیم من حسابی از عکس العمل آقا پسری وحشت داشتم به همین خاطر از عمه جون رویا خواستم تا با ما بیاد و عسلی رو موقع واکسن زدن همراهی کنه اما واکنش امیر عباس واقعا غیر قابل پیش بینی بود گل پسر خیلی آروم تو بغل عمه جون نشست و بدون کوچکترین سر و صدایی واکسن رو زدبعد هم به عمه جون رویا گفت:عمه بلیم.آمپول ترس نداره ااه (گریه)نداره.من ااه نکردم آی هم نکردم(یعنی یک آی هم نگفتم)خلاصه اینکه گل پسر فکر می کرد کار مهمی انجام داده تا چند روز از این کارش با افتخار تعریف میکرد و کلی احساس مردونگی بهش دست داده بود.قربون اون قیافه مردونت برم من.

عسلی بلای ما به تازگی یاد گرفته که چطوری میتونه من رو مجاب کنه اگه با کاری که میخواد انجام بده مخالفت کنم سریع میگه:مامان من هیلی دوست دارم .مامان من موچت(بوست)کنم .باش؟؟این باشه آخر به معنای اینه که من دیگه نباید مخالفتی بکنم.بعد هم یک ماچ آبدار میکنه که حسابی قند تو دلمون آب بشه شیطون بلا!!!!! عسلی چند تا کارتون داره که حسابی دوستشون داره و اگه اجازه بهش بدی روزی هزار بار دوست داره ببینتشون .کارتون های مورد علاقه عسلی :سی دی هشوخ(منظور عسلی خرگوش )،مانجلی(تام و جری)،دوست پورنگ(عمو پورنگ)،متو متو(پت و مت)،لاکپشتهای اینجا(نینجا)،پلنگ صوصتی(صورتی)،معابن کلانتر(معاون کلانتر)

امیر عباس با محمد حسن جون پسر عمه جون رویا البته عسلی صداش میکنه حسن

عسلی که عاشق آب بازی و گل بازیه

این عکس کیه که اینقدر نازه؟؟؟؟

پ.ن:جلسه هفتگی درس حاج آقا رو توفیق داشتیم و این هفته رفتیم بحث فوق العاده جذاب و البته مهمه و در ارتباط با تعلیم و تربیت فرزنده.بعد از جلسه هم شام مهمان بابایی مهربون بودیم بصرف کباب و جوجه کباب جای همه دوستان خالی.

پ.ن1:روز پنج شنبه چهلمین روز درگذشت دایی نبی دایی بابایی بود البته نتونستیم برای مراسم بریم خمین خدا انشالله همه رفتگان رو شامل عفو و غفران الهی قرار بده.

پ.ن 2:این هفته پنج شنبه  عمه جون رویا و علی جون و محمد حسن جون شام مهمان ما بودند و شب رو هم منزل ما بودند امیر عباس و محمد حسن هم یک دل سیر شیطونی کردند.

پ.ن 3:روز جمعه نهار مهمان عمو جون میثم بودیم حسابی خوش گذشت خاله جون مریم و عموجون میثم ممنون.

تا بعد یا علی.